تو نیستی که ببینی چگونه دور از تو به روی هر چه در این خانه است غبار سربی اندوه بال گستردست تونیستی که ببینی دل رمیده من به جز تو یاد همه چیز را رها کردست تو نیستی که ببینی چگونه پیچیدست طنین شعر نگاه تو در ترانه من تو نیستی که ببینی چگونه میگردد نسیم روح تو در باغ بی جوانه من